حضور بعداز رحلت
خطیب شهیر جناب حجه الاسلام حاج شیخ مرتضی اعتمادیان نقل کرده اند:
روزی در غرفه ای که آقای مجتهدی در آن مدفون هستند نشسته بودم در این هنگام سربازی وارد غرفه شد و هنگامی که عکس آقا را دید از من پرسید این آقا کیست؟
بنده هم به او گفتم :ایشان از اولیاء خاص خداست که صاحب کرامات زیادیست و توضیحاتی راجع به ایشان دادم او گفت من سه حاجت دارم که از این آقا طلب می کنم و رفت.پس از مدتها آن شخص به سراغم آمد و گفت یکی از حوائجی که داشتم این بود که دیگر نماز صبحم قضا نشود .هنگامی که از مشهد به قم آمدم همان شب اول که خوابیدم نزدیک صبح متوجه شدم که شخصی دستم را گرفته و می گوید حمیدجان برخیز نماز صبحت قضا نشود .گفتم الآن بلند می شوم دومرتبه مرا صدا زد و دستم را کشید وقتی از جای خود برخاستم هوا کمی روشن شده بود یک مرتبه دیدم آقای مجتهدی آنجا هستند ولی لحظه ای بعد دیگر ایشان را ندیدم و از آن روز هر روز صبح نا خودآگاه برای نماز از خواب بیدار می شدم.(التماس دعا)